برگه های سفید، دیوهای سیاه

سفری به دنیای رنگارنگ محیا

محیا دختری است که با قلبی بزرگ و رنگ‌هایی شاد زندگی می‌کند. او اهل غزه است، شهری که با تمام سختی‌ها، هنوز هم پر از امید و زندگی است. محیا به دلیل اتفاقی که برایش افتاده، مدتی را در بیمارستان می‌گذراند. اما او ناامید نمی‌شود و با قلم‌مویش دنیای زیبایی را خلق می‌کند.

نقاشی‌هایی که حرف می‌زنند

محیا در هر نقاشی، داستانی را روایت می‌کند. او از خانه‌اش، از بازی‌هایش با دوستانش، از رویاهایش و از همه چیزهایی که دوست دارد، نقاشی می‌کشد. نقاشی‌های محیا پر از رنگ‌های شاد و امیدبخش است. او با نقاشی‌هایش به ما می‌گوید که حتی در سخت‌ترین شرایط هم می‌توانیم به زندگی امیدوار باشیم.

دنیای رنگارنگ محیا

در کتاب «برگه‌های سفید دیوهای سیاه»، ما همراه محیا به دنیای رنگارنگ نقاشی‌هایش سفر می‌کنیم. دنیایی که پر از شادی، دوستی و امید است. محیا به ما یاد می‌دهد که با استفاده از خلاقیت می‌توانیم بر مشکلات غلبه کنیم و دنیای اطرافمان را زیباتر کنیم.

محیا کوچولو با نقاشی‌هاش بهمون یادآوری می‌کنه که حتی تو سخت‌ترین شرایط هم می‌تونیم با امید به آینده نگاه کنیم.✨ کتاب «برگه‌های سفید دیوهای سیاه» داستان دختری شجاع و هنرمنده که با نقاشی‌هاش دنیای اطرافش رو زیباتر می‌کنه. این کتاب برای همه بچه‌هایی که دوست دارن نقاشی بکشند و داستان‌های قشنگ بخونن، خیلی خوبه.

مثل باران بهار: برگه های سفید دیو های سیاه

پلک های چشم راست محیا کمی می لرزند و به چشم های منتظر، امید می دهند! همه دور تختش حلقه زده اند و برای شکفتن چشمش، لحظه شماری می کنند.

پلک هایش تکان بیشتری می خورند و مثل بال های جوجه گنجشک، بالا و پایین می شوند. بعد! آرام آرام مثل گلبرگ های شقایق باز می شوند! اشک شوق، مثل باران بهار از چشم همه می بارد!

طلوع چشم ها (برگه های سفید دیو های سیاه) :
محیا چشم نیمه بازش را به سختی می گرداند. تصویر مبهم دست های مادربزرگ را می بیند که رو به آسمان است. بعد لبخند مادرش را می بیند. بعد چشم های پرستاره ی برادرش را. مادربزرگ خم می شود و چشم های محیا را می بوسد: محیا جان، طلوع چشم هایت، مبارک!

مادر لبخند زنان می گوید: چشم هایت درخشید و اتاق، روشن و تماشایی شد! مثل صبح های بهاری غزه!

محیا هاج و واج به دور و برش نگاه می کند. ذهنش پر از پرسش است: من کجایم؟ اینجا کجاست؟ من چرا اینجایم؟ اینجا خانه ی ماست؟ پس چرا این طوریه؟ کم کم یاد آن روز می افتد، یعنی سه روز پیش و…

با مادرش و یحیی رفته بودند تا برای جشن تولد میلاء، عروسک بخرند. میلاء بهترین دوستش است.

محیا دلش می خواست همان عروسکی را بخرند که خودش انتخاب کرده بود. پشت ویترین عروسک فروشی کنار مدرسه شان، یک عروسک خوش لباس چشم عسلی بود و…

چرا این کتاب را بخوانیم؟

• داستانی آموزنده: این کتاب به ما یاد می‌دهد که حتی در سخت‌ترین شرایط هم می‌توانیم امیدوار باشیم و به رویاهایمان برسیم.
• نقاشی به عنوان یک زبان: کتاب به ما نشان می‌دهد که نقاشی می‌تواند یک زبان جهانی باشد و همه ما می‌توانیم با استفاده از آن با هم ارتباط برقرار کنیم.
• آشنایی با فرهنگ فلسطین: با خواندن این کتاب، بیشتر با فرهنگ و زندگی مردم فلسطین آشنا می‌شویم.
• توسعه خلاقیت: این کتاب به کودکان کمک می‌کند تا خلاقیت خود را شکوفا کنند و به دنیای رنگارنگ نقاشی سفر کنند.

برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای همه کودکان کنجکاو و دوست‌دار هنر مناسب است. کودکان با خواندن این کتاب، علاوه بر اینکه با دنیای نقاشی آشنا می‌شوند، با مفاهیم مهمی مانند امید، شجاعت و دوستی نیز آشنا خواهند شد.

سفری به دنیای رنگارنگ محیا را از دست ندهید!

آیا دوست داری با محیا کوچولو آشنا بشی؟ دختری که با نقاشی‌هاش به همه امید می‌ده.✨ کتاب «برگه‌های سفید دیوهای سیاه» داستان دختری شجاع و هنرمنده که با قلم‌مویش دنیایی پر از رنگ و رویا خلق می‌کنه. با خوندن این کتاب، ما هم یاد می‌گیریم که با نقاشی‌هامون دنیای اطرافمون رو زیباتر کنیم.

مخاطب: مناسب گروه سنی (ب) و (ج)
(ب:6 تا 8 سالگی) و (ج:9 تا 11 سالگی)

نظر منتقدان:
نظر یکی از کارشناسان و منتقدان ادبی از سوی فرهنگسرای خاوران بدین شرح بوده است: ((من مهاجرانی را تحسین می کنم ، زیرا در حالی که نهادهای بزرگ سکوت کرده اند ، با وجود اینکه سابقه زیادی در ادبیات کودک و نوجوان دارد،به فکر جوایز بین الملی نبود و برای بچه هایی نوشت که دارند در دستان والدین خود می سوزند.))

داستان برگزیده ،در رویداد ادبی زیتون سرخ